سرم شلوغ است
دارم سی ساله میشوم
کفش های پاشنه بلندو جدی میپوشم
و برای کارشناسی ارشد حقوق تجارت و مدنی میخوانم
مدل مو هایم هم خیلی فرق کرده
گاهی با مداد جادویی رویاهای کودکی ام
برای تمام زنان سرزمینم بالهای سپید میکشم
'و گاهی کفش اسکیتم را بر میدارم و پیست سر پوشیده و ناهموار شهر م را پا میزنم
گاهی به کافی شاپ میروم
ویک چای و یک قهوه سفارش میدهم
و قهوه ی جلوی صندلی خالی ام سرد میشود
و خیلی چیز ها را ترجیح میدهم
و خیلی چیز ها را حذف میکنم
اما
هر چه فکر میکنم
در این سی سال
جز دوست داشتن تو
هیچ کار مفیدی
انجام نداده ام.
وافعا مگه زندگی غیر از غرق شدن در عشقه!!
سلام مهربون :
دانستن ... تامل کردن و لحظه ای از همه دغدغه های پیرامونی فارغ شدن ...لذتی است شیرین و پی بردن و درک این لحظه شیرینی مضاعف ... شاید نکاتی را شنیده باشیم ... اما خواندن مجدد نکات ...یاد آور وعده هایی است که هر از چند گاه در خلوت تنهایی به خود داده ایم ... پس با «فکر نو » باشید تا همیشه ... شاد باش و شاد زی..........دوستارهمیشگی شما خودم
مرسی حدیث عزیز
شعر خوبی بود
مخصوصا پایان بندی آن
اما در زبان کار
از لحاظ ایجاز می شود بازنگری هایی کرد
راستی
اگر در تهران هستید
جمعه ها خوشحال می شویم در جلسات ما باشید
و آنجا نقد مفصل تری داشته باشیم...
محتویاتش واقعی بود؟
!
مگه کمه؟
سلام سایه جان(ویرجینیا ولف سرزمین کرمان)
ببخشید من خیلی خنگم تا حالا نمی دونستم که این وبلاگ شماست همین چندین! ثانیه پیش متوجه شدم.
اگه بخوام مثل شما بنویسم میگم محشره(با این تفاوت که من مثل شما قصد توهین ندارم)
ولی از شوخی گذشته محشر بود
انگار خیلی فروغ و ویسواوا می خونی اینطور نیست؟
ولی تو این شعر از خود ویسلاوا هم بهتر بودی
صریح و غیر منتظره بود زبان
اسمش هم بذار (آهانه) تا هم شبانه های شاملو باشه هم عاشقانه های خودت
راستی حال خانواده چطوره؟ همه خوبن؟ وحید خوبه؟ از سعید چه خبر؟با فلامینگو چه میکنه؟ هنوز شعر میگه؟ وبلاگ نداره ازخودش؟ مامانت٬ کوچولوی شاعر(خواهر کوچولومونو میگم) خوبن؟ عرض ارادت ما رو به همه برسون
به رفیقم هم سلام برسون زیاد
سربلندباشید وپایدار ٬چون سرو و نه چون سپیدار
salam sayeye aziz
mamnun az payami ke dar webloggam gozashtid. agar emkan darad emaili az khodetan begozarid ta ba ham bishtar dar tamas bashim. az ashenayi ba to khoshhalam
مانا
ناز بود
وبلاگ هواداران "الیاس حضرتی"،کاندیدای محبوب اصلاح طلبان در انتخابات میان دوره ای مجلس هشتم و مدیر مسئول روزنامه اعتماد، شما را فرامی خواند. با بازدید از این وبلاگ، ضمن آشنایی با زندگی نامه،سوابق و افکار و عقاید آقای الیاس حضرتی،می توانید با طرح سوالات،پیشنهادات،نظرات و حتی انتقادات خود، یاری رسان اصلاح طلبان در عرصه انتخابات باشید.لازم به ذکر است که مواردمطروحه از جانب شما،در اسرع وقت از سوی شخص آقای حضرتی پاسخ داده خواهد شد.
قهر نکن عزیز، اصلاحات به اعتماد نیاز دارد.
سلام گلم
همه عمر بر ندارم سر از این خمار و مستی..........
آمدنت عزیز است.
ممنون که آمدی.
سلام.سی سالگیت مبارک.و عاشقیت پا برجا
سلام عزیز . سادگی کارت می خواهد که تکان دهنده باشد و شیمبورسکا را که در صفحه ات می بینم توجیه می شوم که سلیقه ات در شعر چه گونه است . اما متوجه باش که سادگی نباید ساده باشد ! به ماشین حساب نگاه کن که چه ظاهر ساده ای دارد . و لی کار تو در همین حد هم فابل تامل است .
شاید شعر تا حدودی ضعیف اجرا شده باشد اما نمی توان منکر عاطفه ی سرشار در آن شد . کاش در آن قسمت ها که جذبه ی صادقانه ی نثر تو را و زبان ات را به سمت خودش می کشد استقلال شاعرانه ای هم در کار می بود که به متن اصلی برت گرداند . در کل تصویری پویا و مدرن بود از زن جامعه ی امروز ایران که همچنان که طرد می شود عشق می ورزد ... به معشوق اش و به حیات زنانه ی خود . تکان دهنده اما این است که در لابه لای متن گزارش گونه ی شعر ناگهان رویایی یلند سر بر می آورد که گویی باقی متن پیش زمینه ای برای ظهور یکباره ی آن است و این خود صد چندان به جذبه ی رویای سپید می افزاید . آنجا که می گویی گاهی با مداد جادویی رویاهای کودکی ام / برای تمام زنان سرزمین ام بال های سپید می کشم.