اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

 سیاوش  اینجاست.فقط  برای دو روز.تمام دیشب نخوابیدم.داشتم  به صورت معصومش که روی تختم خوابیده بود نگاه میکردم.نمیتوانستم نقش  یک زن محکم را بازی کنم.....های  گریه کردم.....

.

گاهی  قدرت بخشیدن ندارم.........


نظرات 3 + ارسال نظر
ستاره ی سبز پنج‌شنبه 24 تیر 1389 ساعت 02:13 ب.ظ

من اتفاقی با وبلاگ شما آشنا شدم. و خیلی از نوشته های قشنگتونو خوندم. راستش خیلی دوس دارم بدونم که آقاقی سیاوش چرا ازتون دورن؟ یعنی محل کارشون دوره ازتون؟
شعرها و دست نوشته هاتون خیلی قشنگ بود.
منم خیلی دوست دارم مثل شما و آقای سیاوش عاشقی رو زندگی کنم.

سیاوش بسرمه

ساسان شیبانی نژاد شنبه 26 تیر 1389 ساعت 02:23 ب.ظ http://WWW.HEJAYEKHONIN.BLOGFA.COM

دارم چند دقیقه فکر می کنم که چی نظری بزارم ولی به این نتیجه رسیدم که نگفتن بهتر از گفتن است

آشنا شنبه 4 دی 1389 ساعت 08:00 ب.ظ http://charshanbehasr.blogfa.com

حدیث حیف تو نه که خودتم مقصری و محکومی
حیف باباش م نه که مثل تو مقصره و محکومه
حیف سیاوش که تاوان شما دو تا رو می ده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد