اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

بگو که میخواهی ام

بگو که میخواهی ام

تا شاعر شوم

بگو که میخواهی ام

تا سنگینی خاکستر این سیاره رنجور را

تاب بیاورم

بگو که میخواهی ام

بخاطر درخت

بخاطر دریا

بخاطر لمس تمام زیبایی های دنیا.

بگو که میخواهی ام

تا در برابرت زانو بزنم و بگویم:

خوش حالم که زنده ام و فرصت دارم

تا

برای تو

بمیرم.

نظرات 7 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 07:37 ق.ظ http://melmedas4u.blogfa.com/

خداوند به فرشتگان عقل داد، بدون شهوت.حیوانات را شهوت داد، بدون عقل و انسان را شهوت داد با عقل ؛ هر انسانی که عقلش به شهوتش غلبه کند از فرشتگان بهتر است و هر انسانی که شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر از حیوان است

عابد پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 08:04 ق.ظ http://negaheman.blogsky.com/

سلام
شعر زیبا و تأثیر گذاری است ، پیروز و سربلند باشید.

الهه بیات مختاری پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 06:44 ب.ظ

الهه پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 06:47 ب.ظ http://parandeiazma.blogfa.com

سلام بر سایه ی مهربان .............شاد از آمدنت .....و سپاسگذار از مهربانی تو .....زین پس در انتظار مهربانه ترین قدم هایت هستم

محمد قائمی پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1387 ساعت 10:47 ب.ظ http://patinaj.blogfa.ir

سلام دوست خوب! خوشحالم که می تونم شعراتو از دور بخونم. به وحید سلام برسون

ممد شنبه 7 اردیبهشت 1387 ساعت 06:13 ب.ظ

سلام
شعرت مثل همه عاشقانه ها منو یاد اسطوره کیوپید و سایک انداخت. همیشه کودک عشق از پیر خرد تیر خورده. داشتن این احساس شاید به زلالی یک شعر عاشقانه کمک کنه.
البته این روزها پیر خرد به گونه ای دیگر وارد معرکه شده و آن همه گیر کردن یک نفرت ناخودآگاه است که باعث شده آهانه به جای عاشقانه بنشیند که شعر را به ورطه یک حدیث نفس اجباری سوق میدهد
شعرت همیشه زلال باد

شادی جمعه 17 مهر 1388 ساعت 12:12 ب.ظ

سلام فوق العاده زیبا بود مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد