اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

خو.....من  ۳۰۰ کیلومتر رانندگی کردم   به عشق دیدن سیاوش.....

نذاشتن ببینمش.

نتیجه:

۱-با براید  غراضم  دو ساعته   از اون شهر برگشتم.


۲-قلبم  مثل  مواد مذاب  توی رگهام  بخش شد.


۳-چشمای سیاوش  نمیذارن  بخوایبم.


۴-تف  تو این مملکت  با قانونای  مزخرف و عوضیش.


۵-امروز  رفتم شاه نعمت الله  یه  تسبیح  سنگی خریدم.


۶-نظرتون چیه   من  یه اسلحه بخرم؟


۷-زندگی  ادامه داره........................


۸-سیاوش  بر میگرده.مطمئنم.


۹-همیشه  منتظرم........سالها  قبل از تولدم...تا سالها  بعد از مرگم...


۱۰-باید برم  سفر..............باید  خیلی چیز ها رو فراموش کنم....خیلی  قیافه ها رو  خیلی صداها رو......

نظرات 4 + ارسال نظر
آرش یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 01:59 ق.ظ

زندگی ارزش سگ دو زدن نداره فقط ارزش قدم زدن داره اونم با کولی غرور.......یادت نره که ما فراموش شدیم اونی که میگفت بهترینه گذاشت.....

ساسان شیبانی نژاد چهارشنبه 26 خرداد 1389 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.hejayekhonin.blogfa.com

من هیچ وقت مادر نبودم ولی می دونم پسرها مادراشونو خیلی دوست دارند . نمی دونم باخودتون چی کار می کنید ولی زندیگیتون خیلی شبیه فروغ شده واین اصلآ خیلی خوب نیست . من از اینجا با شما که شاعر شعرهایی هستید که خیلی دوستشون دارم همدردی می منم . آرزو می کنم همه چی درست بشه . خداحافظ

بابالنگ دراز پنج‌شنبه 27 خرداد 1389 ساعت 11:44 ق.ظ http://khateratebarani.blogsky.com

منتظر بودن به این راحتی ها هم نیس
عشق مشقت هایی داره که باید تحمل کرد
صبور باشید
-------------------------------------
موفق باشین

نقاش ساده لوح یکشنبه 30 خرداد 1389 ساعت 07:04 ب.ظ http://naghashesadeloh.blogfa.com

سایه جان اگه اون پسرته حالا که ازش دوری واسش مادر باش نه مامان!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد