اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

چقدر نبودم.....

داشتم یک خانه برای خودم دست و پا میکردم.....ای بدک نیست ....پنجره دارد.....در دارد....تلفن دارد...دیوار دارد....

این روزها خیلی کار میکنم....ترسیده ام....

این  چند ماهی که نبودم .....گیج بودم....ادرس خودم را از دیگران میپرسیدم......هیچ کس ادرس دقیقی به من نداد.....برای همین این قدر دیر رسیدم.

و اما:

اول اینکه  بخشیدن . یک دشمن از بخشیدن یک دوست  راحتتر است.

دوم اینکه.سیاوشم  داره  قدش ازم بلند تر میشه.....دورت بگردم  ....ای جان.

سوم اینکه.من  هر چی شال  رنگی میخرم  باز شال سیاهمو میپوشم.خو...اخه داش اکل شال سیاهمو دوس نداشت....میدونی مردها دوس دارن زنها  زیبا تلف شوند.

چهارم اینکه.کشتیم  به گل نشسته.....بد.

پنجم اینکه.هنوز  متحیرم.....

ان قدر زن نیستم

که مرا برای عاشقی به رسمیت بشناسی

به جهنم.

کودکم را عقب انداخته ام

اجاره خانه ام سرما خورده است

و هنوز جنگلی که ابستنم را نزائید ه ام

باید این شعر را متقاعد کنم که با من برقصد

چقدر سرم شلوغ است

داشتی چه میگفتی؟

شنا کردن در ابهای ازاد؟

نه نمیفهمم

حالا تو فکر میکنی این جلبک ها که تمام منافذ پوست مرا بسته اند به من می ایند؟

دارم خفه میشوم

از اکسیژن به زندگی زیر زمینی ام نمیرسد

دارم خفه میشوم

از اکسیژن به این همه سیاوش که از تنم روییده است نمیرسد

دارم خفه میشوم

رگهایم متورم میشوند

رگهایم  پاره پاره میشوند

من اسب میشوم

و تا جنون مرد  میدوم

مرد دهانی میشود بزرگ

رویای شیرین انگشتانم را  میخورد

میخورد به جمعه

میخورد به دیوار

بر نمیگردد

مرد بر نمیگردد.

پت پتم

از زیر سیگاری خانه ام دور میشد

تختم درد میکشید

خماری پوست تنش را تاب نداشت

ملافه اش را به من داد تا باره باره اش کنم.

از پیراهنش برسیدم:

نمیخوادم؟

لهجه ام را نفهمید

افتاد توی ماشین لباس شویی

به پیراهنش گفتم:

پت پتم

خیلی بومی بودم

لهجه ام را نفهمید

توی ماشین لباس شویی گیج میرقصید

میخواستم بخوابم

زیر سایه درختی که روی بازویش خالکوبی نکرده بود

از زیر سیگاری خانه ام دور میشد

بوی ادکلن و سیگارش  به خانه اش بر می گشت

من خوابیده بودم

روی ملافه ی پاره پاره ی تختی که استخوان هایش درد میکرد.