اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

تنهایی

یه دوستی داشتم  میگفت:تنهایی یه افق جدیده به زندگی.اسمش بود:خیلی دور خیلی نزدیک.


یه دوست دیگه هم داشتم تمام کودکیش تنهایی کشیده بود .همیشه میگفت: سایه مث سگ تنهام.لعنت به این تنهایی سگی.چند روز بیش ازدواج کرد خوشبخت شد.نمیدونم الان نظرش در مورد تنهایی چیه؟ 


یه دوست دیگه ای هم داشتم که  به شکل عارفانه ای تظاهر به تنهایی میکرد....اما اون حتی  دروغگوی خوبی هم نبود.


دوستای دیگه ای هم دارم که یا  تنهان یا فکر میکنن تنهان  یااز تنهاییشون زجر میکشن  یا باهاش حال میکنن.


من این روزها به شدت تنهام.....اما نه از تنهاییم زجر میکشم  نه باهاش حال میکنم....من متحیرم.

نظرات 3 + ارسال نظر
ساسان شیبانی نژاد دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 08:39 ب.ظ http://www.hejayekhonin.blogfa.com

وقتی ادم ربا ها منو دزدیدن
پدر و مادرم دست به کار شدن
و اتاقم را اجاره دادن .
از وودی الن
به این هم می گن تنهایی

بابالنگ دراز دوشنبه 7 تیر 1389 ساعت 11:38 ب.ظ http://khateratebarani.blogsky.com

تنهایی هم عالمی داره
حتی اونی هم که تظاهر میکنه لابد لذت عالمشو میدونه
چیکارش داری بنده خدا رو
اونم اونجوری حال میکنه خب
---------------------------------------
تو کلبه کوچیکم منتظرتم

مهدی چهارشنبه 9 تیر 1389 ساعت 10:08 ق.ظ

اگه اینهمه دوست داری پس تنها نیستی
وقتی تنهایی که تنها دو دوست داشته باشی
خودت و تو......مثل من.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد