اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

اتاقی از ان خود

هرگز کسی چنین فجیع به کشتن خویش بر نخاست که من به زندگی نشستم.............

من در خانه ام /دو صندلی و یک میز دارم/و یک قاب عکس خالی/و حاضرم برای اینکه با تو /زیر ان قاب عکس خالی /یک فنجان چای بخورم /هر اواز ممنوعی را بخوانم/تو حاضری بخاطر من /بمانی و خیابان های این شهر را تحمل کنی؟/بمانی و سهمت رااز  زمین نگیری؟/بمانی و به این دیوار ها عادت کنی؟/بمانی و نامت را از تو بگیرند؟بمانی و..........؟
نظرات 1 + ارسال نظر
خواجات جمعه 16 فروردین 1387 ساعت 03:06 ب.ظ

انگار مادرم گریسته بود آن شب
آن شب که من به وضع رسیدم
و نطفه شکل گرفت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد